دلنوشته های یک دانشجو

ساخت وبلاگ

نمیدونم کجایی. چیکار میکنی ..... ارشد گرفتی بلاخره یا نه ...... ولی بدون خیلی دلم برات تنگ شده اینقدر درد تو سینم هس که شاید تو فقط بتونی ارومم کنی.... ولی وقتی بهم گفتی بهم هیچ احساسی نداری من تموم شدم ...

خوش باشی هر جا هستی

+ نوشته شده در سه شنبه یکم آذر ۱۴۰۱ ساعت 23:46 توسط من  | 

دلنوشته های یک دانشجو...
ما را در سایت دلنوشته های یک دانشجو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deyedaa بازدید : 55 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 13:10

خیلی اتفاقی دیشب قسمت bio اینستاگرامشو دیدم

عکس قلب و حلقه گذاشته بود

و این آب سردی بود که روی من ریخته شد .

+ نوشته شده در پنجشنبه سوم آذر ۱۴۰۱ ساعت 11:13 توسط من  | 

دلنوشته های یک دانشجو...
ما را در سایت دلنوشته های یک دانشجو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deyedaa بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 13:10

سلامچند ماهیه بعد از سربازیم توی یه شرکت خصوصی مشغول به کار شدمدو شب پیش یهو بهم پیام داد دلتنگتم ... قفل کردم..هنوزم با دیدن شماره اش روی موبایلم دست پاچه میشم.. جواب پیامشو دیروز حین کار دادم .. همون موقع جواب داد ... بهم گفت دلش برام تنگ شده .. میخواد صدامو بشنوه ... دوباره دست و پامو گم کردم ... من این بشر رو با جون و دل دوست داشتم (نمی دونم هنوز دارم یا نه؟! ) + نوشته شده در سه شنبه پنجم مرداد ۱۴۰۰ ساعت 14:30 توسط من  |  دلنوشته های یک دانشجو...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک دانشجو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deyedaa بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 17 بهمن 1400 ساعت: 21:05

سلام.. دعا می کنم هیچ وقت هیچ کسی هیچ جا دلش تنگ نشه امیدوارم وقتی تنها کسی که میتونه با نگاهش، با چشماش ،با صداش حال یکیو خوب کنه اونو ازش دریغ نکنه یادمه هفته اولی که از آموزشی اومدم و تقسیم موقت ش دلنوشته های یک دانشجو...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک دانشجو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deyedaa بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 13 بهمن 1399 ساعت: 6:25

سلااام.. خیلی وقت بود آپ نکردم وبلاگ رو  من بالاخره تصمیم خودمو گرفتم. میخوام شب یلدا بهش پیام بدم. غرور بی صاحب لعنتی مو بزارم کنار دوباره برگردم پیشش. .. خدایا یعنی می بخشه منو؟ میخواد منو ؟  دارم دلنوشته های یک دانشجو...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک دانشجو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deyedaa بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 13 بهمن 1399 ساعت: 6:25

سلام.. اینقدر ذوق داشتم دیشب همون طرح رو بستم .. امروز 52 امین روزیه که نه صداش رو شنیدم نه دیدمش نه خبری ازش دارم. زده بارون به اون صورت ماهت؛ یه کمی خیس شدن موهای صافت…سر زبون دارم؛ ولی تورو که میب دلنوشته های یک دانشجو...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک دانشجو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deyedaa بازدید : 60 تاريخ : دوشنبه 13 بهمن 1399 ساعت: 6:25

سلام

یلداتون مبارک

دارم از استرس میمیرم

براش یه عکسی اماده کردم  که بفرستم

نمیدونم واکنشش چیه؟

خدایا خودت کمکم کن

آمین.

برمیگردم

+ نوشته شده در یکشنبه سی ام آذر ۱۳۹۹ ساعت 23:48 توسط من  | 
دلنوشته های یک دانشجو...
ما را در سایت دلنوشته های یک دانشجو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deyedaa بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 13 بهمن 1399 ساعت: 6:25

سلام .. شب یلدا با همه ذوقی که داشتم ، تمام انرژیمو گذاشتم یه طرح گرافیکی زدم ، عکسشو هم گذاشتم توی یه قاب خوشکل با همه وجودم رفته بودم سمتش .. میخواستم هر بدی که قبلا در حقش کردم . هر چیزی که قبلا ا دلنوشته های یک دانشجو...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های یک دانشجو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deyedaa بازدید : 58 تاريخ : دوشنبه 13 بهمن 1399 ساعت: 6:25

سلام

جشن روز دانشجو هم با همه سختی هاش تموم شد

تا 4 صبح بیدار موندن و ...

تو هم داشتی پا به پامون کار می کردی

سن رو آماده می کردی

نگاهت میکردم اروم میشدم

نمی دونم چرا؟ 

خدا آخر و عاقبتمون رو به خیر کنه

دلنوشته های یک دانشجو...
ما را در سایت دلنوشته های یک دانشجو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deyedaa بازدید : 72 تاريخ : دوشنبه 26 تير 1396 ساعت: 2:36

سلام

از یکی از بچه ها شنیدم که چند تا از بچه های رشته های دیگه هم خاطرخواهت شدند

خدایا ..........

خودت کمکم کن

دلنوشته های یک دانشجو...
ما را در سایت دلنوشته های یک دانشجو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deyedaa بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 26 تير 1396 ساعت: 2:36